English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
igniter U مشتعل کننده
ignitor U مشتعل کننده
igniting primer U چاشنی مشتعل کننده
igniting powder U خرج مشتعل کننده
initiator U چاشنی مشتعل کننده
igniting fuze U ماسوره مشتعل کننده
ignition cap U کلاهک مشتعل کننده
igniter pad U بالشتک مشتعل کننده
igniting fuze U کلاهک مشتعل کننده
igniter train U مدار مشتعل کننده
igniter U مشتعل کننده اتش زنه
igniter U خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
buster U خرج مشتعل کننده استری یا لایی
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
blasting machine U وسیله منفجر کننده
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear U وسیله تولید کننده دود
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
launcher U حمله کننده وسیله پرتاب
ejector U وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
MIDI sequencer U داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
extrusive U بیرون اندازنده
ejaculatory U بیرون اندازنده
actuator U بکار اندازنده
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
kick starter U اهرم راه اندازنده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
drainer U خشک اندازنده فرفی که اب چیزهای دیگرراخشک میاندازد
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
tracker U پی کننده
squelcher U له کننده
benders U خم کننده
filler U پر کننده
commulator U یک سو کننده
crepitant U خش خش کننده
fillet U پر کننده
fizzy U کف کننده
rebutter U رد کننده
filleted U پر کننده
filleting U پر کننده
fillets U پر کننده
solver U حل کننده
squasher U له کننده
spurner U رد کننده
deflective U کج کننده
syncopator U غش کننده
swooner U غش کننده
hoppers U لی لی کننده
hopper U لی لی کننده
thinner U کم کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
mumbler U من من کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
attacking U تک کننده
puffer U پف کننده
jaberer U پچ پچ کننده
surfy U کف کننده
deletive U حک کننده
doer U کننده
mauler U له کننده
trackers U پی کننده
ear-splitting U کر کننده
noncommittal U رد کننده
refuser U رد کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com